بیداری اسلامی در مصر
مصر در شمال قاره آفریقا در کنار دریای مدیترانه و دریای سرخ قرار دارد. موقعیت جغرافیایی و سوق الجیشی این کشور به ویژه وجود کانال سوئز در آن و همچنین همجواری با فلسطین اشغالی و کشور های لیبی و سودان ، باعث شده است که مصر در جغرافیای سیاسی منطقه نقش حساس و موثری را ایفا کند.جامعه مصری از قدیم الایام ساختار مذهبی داشته و خاستگاه بسیاری از پیامبران الهی بوده است. از زمان ظهور اسلام تا دوران معاصر این کشور فارغ از کشاکش های سیای و مداخلات استعماری ، از نظریه اندیشه سیاسی و دینی رشد والایی داشته است و علما و متفکران بسیاری را در خود پرورش داده است.
در سال 126ش / 1881م انگلیسی ها ، مصری ها برای رهایی از سلطه استعماری انگلستان بیشتر شد و در اسفند 1320ش / فوریه 1922م ، انگلیس به وضعیت تحت الحمایگی این کشور پایان داد و در این کشور نظام سلطنتی مشروطه اعلام کرد. سرهنگ جمال عبدالناصر در 31 تیر 1331/23 جولای 1952 به کمک ژنرال نجیب و همکاری اخوان المسلمین قدرت را به دست گرفت و نظام مصری را جمهوری اعلام کرد و ناسیونالیسم عربی را ایدئولوژِی حکومتی خود قرار داد. بعد از او انور سادات به میزبانی بسیار کمتر حسنی مبارک برای کنار زدن ناسیونالیسم عربی به یا پان عربیسم و جایگزینی ان با میهن پرستی مصری محور ، تلاش کردند. در زمان سادات ، مصر به کشوری تبدیل شد که در عین ارائه تصویری از یک دموکراسی چندحزبی در خارج ، دارای ریاست جمهور مادام العمر شبیه پادشاه بود. پس از آن ، نظامی تقریباً سکولار بر مصر حاکم شد که در طول چندین دهه تلاش کرد جنبش ها و نیروهای اسلام گرا را دور از قدرت نگه دارد.
مبارک اعلام کرده بود که نه ناصر است و نه سادات ، ولی در میانه دهه 1990 ، مصر شاهد (ساداتی شدن ) مبارک بود که رویه سیاسی رئیس جمهور پیشین را در پیش گرفت. فساد سیاسیو اقتصادی حسنی مبارک و حکومتش باعث رشد فعالیت ها و جنبش های اسلامی ، به ویژه جمعیت اخوان المسلمین شد که در نهایت موجب سرنگونی رژیم دیکتارتوری مصر و سقوط مبارک گردید.
بیداری اسلامی در مصر ریشه دار بود وبه همین دلیل شعله های انقلاب مردم مصر با یک تظاهرات زبانه کشید و به سرعت به مناطق دیگر هم سرایت کرد. امواج همگین انقلاب مردم حسنی مبارک را مجبور به تسلیم و شکست کرد.
منابع :
کتاب احزاب سیاسی مصر تهیه شده در دفتر برنامه ریزی و خدمات آموزشی